~○●Saver killer~●○

÷همه‌ی اینا تو یه کلمه خلاصه میشن......
بهم نزدیک شد ، آروم آروم قدم برمیداشت که یهو وایستاد
÷من اون بچه ننه‌ای که تو فکر میکردیم نیستم ، راستش قدرت من خیلی بیشتر از این حرفاست.....
حرفی که الان میزنم قطعا برات غیرقابل درکه ولی من ‌.‌..
یه.....
م....
ما...‌.
ماف...
مافی....
مافیام..... !
_چی !؟
اصن میفهمی از چی داری صحبت میکنی تو !
مافیا چه مرگیه !!!!!!!
÷خب... آره همینی که هست
_ببین تو مثه اینکه مغزت جدی جدی تاب برداشته هااااا
توی یه‌لا قبا چه ربطی داری به این موضوعا؟
÷ببین داری بیش از حد اذیتم میکنی !
فقط همینه !
توعم بهتره سعی کنی درکش کنی باشه؟
_میدونی چیه؟!
تو فقط بلدی چرت و پرت بگی از همون اولشم دری وری میگفتی !
با علامت دادنش چند نفر اومدنو....‌
بعله !
منو بردن بیرون و توی انبار پشت ساختمون ؛ عملا زنده به گورم کردن !
توی دلم فقط به زمین و زمان فحش میدادم !
به خودم ، به کای ، به شانسم و به هرچیزی که عقلم بهش میرسید.
هنوز باورم نمیشد که اون عضو همچین باند خطرناکی باشه !
اصن این چیزا درحد اون نبود !
چند ساعت گذشت و من‌ همچنان غرق توی افکارم بودم که یه صدایی اومد
یه صدای خیلی بلند !
مثه....
مثه....
مثه ترکیدن گلوله !....

منتظر نظراتون هستم :>


#فیک
#فیک_مافیایی
#فیک_ترسناک
#نامجون
#جین
#شوگا
#جی_هوپ
#جیمین
#تهیونگ
#جونگکوک
#جی_کی
#جونگکوک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
#فیک_مافیایی_جونگکوک
دیدگاه ها (۹)

●○~Saver killer~○●Part : 2ترمز زد !پیاده شد و در عقبو باز کر...

●○~Saver killer~○●Part : 1(قاتل نجات دهنده)یه روز مزخرف مثه ...

Police and love

روانی منp39

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط